نگاهی به دنیای اطراف خود بیاندازید. دنیای ما پر شده است از جنگ، خون و خون ریزی و دشمنی. هزاران سال است که زمین روزی را بدون جنگ سپری نکرده است. هر کسی به فکر منافع خودش است. بزرگ تر ها هم به ما می گویند که حق گرفتنی است چیزی است که باید برای آن جنگید به ما می گویند بخور تا خورده نشوی. پس شاید اگر بزرگ تر ها نبودند و ما با این تفکرات بزرگ نمی شدیم دنیا جای بهتری می شد.
رمان ارباب مگس ها  که یک رمان #کلاسیک است به همین موضوع می پردازد. در خلال یک جنگ جهانی هواپیمایی در نزدیکی یک جزیره ناشناخته سقوط می کند. گروهی پسر بچه مدرسه ای در هواپیما بودند که از این حادثه جان سالم به در می برند و حالا باید بدون حضور هیچ بزرگ تری و بدور از تمدن در این جزیره زندگی کنند.